-
معجزه با توپ فوتبال
سهشنبه 22 خرداد 1397 00:27
آن زمان که ارسطو سیاست را چهارراه علوم میدانست، هنوز با پدیده بی رقیب جهان امروز آشنا نشده بود وگرنه آن را چهارراه همه چیز اعلام میکرد. فوتبال. پدیده جهان شمول عصر ما. پدیدهای که از شرق تا غرب را جادو کرده است. خیلیها سینما را پدیده قدرتمند عصر جدید میدانند. حتی میگویند اگر قرار باشد این بار پیامبری به دنیای ما...
-
بلند فکر کردن به مناسبت 22 خرداد
سهشنبه 22 خرداد 1397 00:25
خیلی از عددها هستند که آدم را یاد کسی یا چیزی میاندازند. مثلا اگر من بگویم «هشت» هر کسی میتواند یاد چیزی بیافتد. اگر فوتبالی باشید یاد علی کریمی میافتید. اگر مذهبی باشید یاد مشهد و امام رضا. اگر اهل خلاف باشید یاد زیر هشت. اما اگر بگویم دو تا هشت چی؟ آن زمان یاد چه واژههایی میافتید؟ چرا مسائل را پیچیده میکنم!...
-
چیزی شبیه به سفرنامه (اصفهان، اردیبهشت 97)
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 23:46
سفرنامهای دیگر. اصلا سفرنامه نوشتن را بیشتر دوست دارم یا سفر کردن را؟ میلم به سفرنامه خواندن که مشخص است. اما در نوشتن سفرنامه هنوز به یک قالب مشخص نرسیدهام. شاید هم قرار نیست که برسم. مهم آن است که سفر کرد و سفرنامه نوشت. حال کجا و چگونه و با چه شیوهای خیلی مهم نیست. در این سفر به ایدههای جدیدی برای نوشتن سفرنامه...
-
سفر باید سفرنامه داشته باشد
جمعه 10 فروردین 1397 23:03
نوروز 97 به لرستان سفر کردم. به دلایل مختلفی لرستان سفرنامه ای برای نوشتن نداشت که دلیلی برای گفتن آنها نمی بینم. از سر ناراحتی این را نوشتم تا یادم باشد که سفر باید سفرنامه داشته باشد. سفر باید برای آدم حرف داشته باشد. باید بتوانی از دل آن ساعتها بگویی و بنویسی. اینکه اصرار دارم که حتما سفرنامه بنویسم و بنویسید برای...
-
چیزی شبیه به روایت دانشگاه
جمعه 10 فروردین 1397 22:41
چند ماه پیش یکی از دوستان برای یک نشریه دانشجویی چند سوال پیرامون فعالیت دانشجویی و جنبش دانشجویی و نسبت آنها با فعالیت مدنی برایم فرستاد و این متنی که در ادامه می آید چیزهایی است که در این باره نوشتم و برایش فرستادم. ترکیبی از تجربیات شخصی و پاسخ به سوالاتش. خواستم اینجا داشته باشمش. *** اگر جنبشهای دانشجویی را در...
-
خیال بافی
پنجشنبه 12 بهمن 1396 00:07
به هدفگذاری برای آینده و تصویرسازی آن به شدت اعتقاد دارم. فکر میکنم کمی تا قسمتی مسیر را مشخص میکند و میگوید برای این چیزی که میخواهی باید چه کار کنی و چه مسیری را بروی. از نوجوانی تا به امروز بارها این کار را کردهام. در برخی از موارد تماما همه چیز را تغییر دادهام و در برخی موارد دیگر هنوز بر سر همان رویای...
-
وزارت امور تنهایی
سهشنبه 10 بهمن 1396 22:44
خبر عجیبی بود. از آن خبرهایی که نمیشود از کنارشان گذشت. از آن چیزهایی که آنقدر در ذهنت با آن بازی میکنی تا به نتیجهای برسی اما به هیچ جا نمیرسی. دولت انگلستان وزارتخانه جدیدی ایجاد کرد: «وزارت امور تنهایی». شما میتوانید از کنار این خبر به راحتی بگذرید؟ درگیری امر سیاسی و زندگی روزمره چیز جدیدی نیست ولی این شکل از...
-
درس خاکستری
سهشنبه 10 بهمن 1396 00:21
چند روز پیش توییتی کردم به این مضمون که باید بیشتر حواسم جمع باشد، به ارتباطاتم به کارهایی که میکنم به حرفهایی که میزنم و به شوخی یا جدیها. ماجرا هم از آنجایی شروع شد که با یکی از دوستان شوخی کردم که گویا ناراحت شد و حواشی هم از دل این ماجرا درآمد. از او عذرخواهی کردم و تمام شد. ولی گویا حواشی ماجرا تمام نشد و...
-
پذیرش جبر
سهشنبه 26 دی 1396 15:54
چند وقتی میشود که مسائل علمی برایم تبدیل به یک دغدغه جدی شده است. از آن دغدغههایی که در ذهنم برایش پروژهای تعریف کرده و دارم تلاش میکنم که به سمتش حرکت کنم. از آن حرفها و ادعاهای بزرگی است که دارم. شاید اندازه این حرفها نباشم ولی خب چه میشود کرد. برایم مهم شده است و دوستش دارم. مفید بودن را همیشه دوست داشتم و...
-
تیتر ندارد
جمعه 22 دی 1396 00:15
روایتی شخصی که تلاش میکند این روزها را تحلیل کند هشتاد و هشت هنوز به 18 سالگی نرسیده بودم و چند ماهی برای اینکه بتوانم رای بدهم کم داشتم. اما تب و تاب آن روزها همه را درگیر کرده بود. من هم درگیر آن ماجراها شدم. قبل از انتخابات به دنبال خبرهای دسته اول و میتینگهای خیابانی بودم و بعد از انتخابات نیز به مانند باقی...
-
جلال
سهشنبه 7 آذر 1396 00:33
خودم را خیلی به تو مدیون میدانم. آن زمان که شروع کردم به خواندن درگیرت شدم. به شدت احساس نزدیکی میکردم یا نوشتههایت و حرفها و نگاهت. دنیای ما را به واقعی ترین شکل ممکن تصویر میکردی و حرفهایت هنوز زنده است. با شما هستم آقا جلال! هیچ وقت درگیر بازیهای به اصطلاح روشنفکری که با تو ضد بودند و هستند نشدم و هیچ وقت هم...
-
آشفته خیالی
سهشنبه 7 آذر 1396 00:30
اسم این حالت را باید چه بگذاریم؟ در لحظه فکر همه جا هست و هیچ جا نیست. مثلا میخواهم که درس بخوانم. درس خواندن معمولی هم نه، درس خواندن کنکوری. وسط خواندن کلی موضوع مهم و بی اهمیت در ذهن میآید و میرود. بعد که از خیر خواندن میگذری همه چیز حالت سکون میگیرد. دیگر خبری نیست. نه که فضای خلاء ایجاد شود. یک حالت بیخودی...
-
رویا پردازی؛ کار
سهشنبه 7 آذر 1396 00:26
در دورههای مختلف زندگی شرایط کاری متفاوتی برای خودم تصور میکردم و امروز هم یک شکل دیگر از آن در ذهنم میچرخد. کودک که بودم به خاطر شرایط چشمم دوست داشتم دکتر چشم پزشک شوم و همه بچههایی که مثل من این مشکل را داشتند خوب کنم تا هیچ وقت اذیت نشوند. رویاهای کودکی به مرور تغییر کرد. با پزشکی هیچ میانه ای نداشتم و ندارم و...
-
یادآوری
شنبه 4 آذر 1396 22:47
سالگرد ازدواج، مرگ، انقلاب و ... . سنت سالگرد گرفتن برای چیست؟ برای یادآوری. یادآوری چه؟ چه چیز قرار است یادآوری شود یا بهتر بگویم باید یادآوری شود که چه؟ تاریخ خواندن از آن لذت های دنیا برای من است. می خوانم که بفهمم چه خبر است. با خواندن مکرر، تاریخ را برای خودم یادآوری کنم. زن و شوهرها چرا سالگرد ازدواج می گیرند و...
-
فعال یا پژوهشگر
چهارشنبه 1 آذر 1396 23:18
قبل از دوران ارشد به شدت این فضا برایم جذاب بود. دوست داشتم نشریه ای داشته باشیم و از زمین و زمان بگوییم. دوست داشتم عنوان فعال دانشجویی بر پیشانی ام بنشیند و با آن شناخته شوم. سخنرانی کنم و حرف بزنم و بنویسم. خوشبختانه دوران کارشناسی را در دانشکده ای گذراندم که خیلی از این خبرها نبود و نمی شد از این کارها کرد. حتی در...
-
به ساز خودت برقص
چهارشنبه 1 آذر 1396 00:08
رسیدن به این مرحله هم کار سختی است و هم به شدت جذاب و راضی کننده. یک اطمینان خاطری با خود دارد. فراغتی دارد که با هیچ چیز قال مقایسه نیست. اینکه فارغ از حرف و نظر و نقد و تحلیل آدم ها کار کنی. مثلا اگر از کارت تعریف کردند درگیر تعریف شان نشوی و اگر نقد یا حتی بالاتر تحقیر شدی فرقی به حالت نکند. اینکه بتوانی فارغ از...
-
سلمونی؛ ضد افسردگی
چهارشنبه 1 آذر 1396 00:07
وقتی ریش و مویم بلند می شود حال بدی است که به سراغم می آید. انگار مسائل منفی زندگی را تشدید می کند. شاید اگر به سر و وضعم بیشتر برسم و هر روز ریش هایم را مرتب کنم و هر روز دستی به موها بکشم و شانه ای بزنم و سشواری بکشم این گونه نباشد ولی منی که حوصله این کارها را ندارم، شلختگی سر و وضع می تواند حالم را بدتر هم بکند....
-
حسادت
دوشنبه 29 آبان 1396 23:32
گاهی به حسین و امام و رحمت حسادت می کنم. آن زمان که در خانه علم فرحزاد درس می دادم و کار می کردم شاگردم بودند، حسین بیشتر آنها کمتر. علت حسادت هم واضح است، نه به خاطر زندگی شان که قطعا حسادت برانگیز نبود و نیست بلکه به خاطر این رها شدن و کندن و رفتن قطعا اجبار عامل مهمی برای این تصمیم و اقدام بوده ولی اگر آن عزم و میل...
-
فولدر آهنگ های اسیدی
یکشنبه 28 آبان 1396 01:26
نمیدانم چرا یک دفعه با شهاب افتادیم به مرور آهنگهای غمگین و خسته و ناراحت کننده. اسمش را هم گذاشتیم آهنگهای «اسیدی». چرا اسیدی را نمیدانم ولی تکه کلامی است بینمان که زندگی اسیدی چه شکلی است. زندگی ناراحت کننده و سخت و متلاشی. ربطی به مواد مخدر اسید ندارد. از سیاوش قمیشی شروع شد و آلبوم حکایت. بعد به نامجو رسید که...
-
درمان
شنبه 27 آبان 1396 23:41
این مشکل را آدمهایی که توی سیاست هستند دارند. به هر گونهای توی سیاست بودن شامل این آفت میشود. حال یا فعال سیاسی هستند یا فعال رسانهای یا مثل من دانشجوی سیاستاند و اندکی هم کار رسانهای میکنند. مشکل کجاست؟ نیاز به گفتن دارد؟ آدمهایی که در این فضای متشنج زندگی میکنند، آدم هایی که در جنجال و چالش و بهم ریختگی به...
-
تجربه زیسته: مرگ
شنبه 20 خرداد 1396 20:27
تجربه زیسته: مرگ ما آدمها را نه تفکراتمان، نه خانوادههایمان و نه جامعهمان نمیسازند. نه اینکه اینها بیتاثیر باشند. قطعا تاثیرگذارند اما ما را «تجربههای زیسته» مان میسازند. هر کسی چیزهای مختلفی را در زندگی تجربه میکند و همانها هستند که او را میسازند. به قول استادی اگر نیچه یک فرزند مریض داشت و آن فرزند در حرم...
-
پیرزن زیبا
پنجشنبه 4 خرداد 1396 14:17
به بهانه آزادی خرمشهر خرمشهر مثل این پیرزن هایی است که با کلی خستگی و شکسته شدن هنوز هم زیبا هستند، هنوز هم دوست داشتنی. یاد مادر بزرگم میافتم، مظلوم بوده، پسرش شهید شده، بارها زمین خورده و بلند شده، این روزها دست به کمرش میگیرد و راه میرود، اما زیباست. بی شک یکی از زیباترین شهرهای دنیاست، همین که از وسط شهر...
-
چیزی شبیه به سفرنامه (یزد، اسفند 95)
دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 13:40
یکی از کارهایی که با تمام وجود دوست دارم در طول عمرم آن را حتما انجام دهم این است که به نقاط مختلف دنیا سفر کنم و درباره آنجا و حس و حال خودم و مشاهداتم بنویسم. این نوشتهها میتواند هم سفرنامه باشد و هم نه. حتی معلوم نیست که چه قالبی خواهد داشت. باید اعتراف کنم دو نوشته ای که در گذشته در این چارچوب نوشته ام به هیچ...
-
قورباغهات را قورت بده
شنبه 2 اردیبهشت 1396 17:45
نکاتی کوتاه درباره انتخابات 96 بحثهایی در برخی کتابهای موفقیت و روانشناسی موفقیت و ... نوشته شده که تحت عنوان قورت دادن قورباغه آن را میشناسیم و اگر درست فهمیده باشم منظور از این عبارت آن است که قبل از هر چیز آن کاری را بکن که فکر میکنی آزارت میدهد و بعد از آن میتوانی به راحتی باقی کارهایت را پیش ببری و دیگر نه...
-
چرا نباید سیاست مدارها را دوست داشت؟
چهارشنبه 13 بهمن 1395 23:42
چند جستار کوتاه به بهانه درگذشت هاشمی رفسنجانی مصدق، کاشانی، قوام، رضا خان، امیرکبیر، قائم مقام، امینی، بازرگان، آیت الله خمینی، هویدا، محمد خاتمی، محمدرضا پهلوی، مهدی کروبی، احمدی نژاد، روحانی، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، بیسمارک، ناپلئون، چرچیل، لنین، کندی، پوتین، اوباما، برلوسکونی، اردوغان، اسد، ماندلا، ترامپ و...
-
هیهات
چهارشنبه 8 دی 1395 12:44
+ “هیهات” مِنَّا الذِّلَّه؟؟ - نه آقا اون سر جاش ولی الان نه + “هیهات” که آرامش ما را نخراشی؟ - منظورت هشدار که آرامش ما را نخراشی؟ + آها نه هیچی، پس فکر کنم اینه: آن چه در مدت هجر تو کشیدم “هیهات”/ در یکی نامه محال است که تحریر کنم - چی کشیدی؟؟ بیار با هم بکشیم. همین طوری قاطی میکشی همین میشه دیگه. + سعدی از سرزنش...
-
عشق فوتبالی
شنبه 27 شهریور 1395 11:20
نمی دانم آیا کسی هست که بداند به چه علت #طرفدار فلان #تیم است یا نه. یعنی اکثرا مشخص نیست که چه علتی دارد. خودم از کودکی #پرسپولیس را دوست داشتم. در بین تیم های باشگاهی خارجی هم #آث_میلان تیم محبوبم است و در تیم های ملی به #آرژانتین عشق می ورزم. علتش چیست؟ دقیق نمی دانم. وقتی به دنبال علت می گردم به چند نکته می رسم....
-
برای شما که هیچ وقت نمی میرید
یکشنبه 14 شهریور 1395 18:22
در طول #تاریخ انسان های زیادی تلاش کردند تا با #کیمیاگری به معجونی برسند که آنها را #جاودانه کند، کاری کند که تا ابد زنده بمانند و هیچ وقت نمیرند. من وقتی #بچه تر بودم به این فکر می کردم که چگونه می شود تا ابد #زنده ماند. کمی که بزرگ تر شدم پیش خودم گفتم نمی شود که تا ابد زنده بمانم پس کاری کنم که مرگم هم مفید باشد....
-
You'll Never Walk Alone
چهارشنبه 6 مرداد 1395 13:01
فکر میکنی کدام یک از ما زودتر میمیرد؟ من، تو، شهاب یا کس دیگری؟ فرض کنیم من زودتر بمیرم، کدامتان زودتر فراموش میکنید و همه چی به حالت عادی بر میگردد؟ اصلا مگر میشود که فراموش کرد؟ مگر ما این سالها و روزها و ساعتها و لحظهها را تا اینجا فراموش کردهایم که بعد از مرگ چیزی فراموش شود؟ به جان خودت که میدانی چقدر...
-
همسران من
سهشنبه 15 تیر 1395 13:38
ارتباط من با # شبکههای _ اجتماعی به مانند مردانی است که چند # همسر دارند. من همه همسرانم را دوست دارم ولی به گونهای متفاوت با هر کدام روبرو میشوم. مثلا # فیسبوک که اولین همسر من است این روزها دیگر رنگ و لعاب سابق را ندارد. این روزها خیلی به خودش نمیرسد. کمتر هوای من را دارد. اما به خاطر روزهای خوب گذشته همچنان هر...