دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

همسران من

ارتباط من با #شبکه‌های_اجتماعی به مانند مردانی است که چند #همسر دارند. من همه همسرانم را دوست دارم ولی به گونه‌ای متفاوت با هر کدام روبرو می‌شوم. مثلا #فیسبوک که اولین همسر من است این روزها دیگر رنگ و لعاب سابق را ندارد. این روزها خیلی به خودش نمی‌رسد. کمتر هوای من را دارد. اما به خاطر روزهای خوب گذشته همچنان هر روز به او سر می‌زنم.

بعد از آن چند #ازدواج ناموفق با اپلیکیشن‌های پیام‌رسان داشتم. #وایبر و #واتس_اپ همراهان خوبی نبودند. آمدند و رفتند. اما بعد از آنها #تلگرام خیلی پیشرفته بود. از آن دختران به روزی که توانایی‌های زیادی دارند و در همه ابعاد کمک می‌کنند. اما مشکلی که دارد این است که خیلی شلوغ است. باید پا به پایش بیایی و من خیلی حوصله این چیزها را ندارم.

#اینستاگرام اما از آن زنان زیبایی است که همیشه به خودش می‌رسد و نمی‌توانی از او چشم برداری. از آنهایی که از شدت زیبایی و جذابیت به همه جا می‌کشاندت. از آنهایی که باید به دنبالش بدوی تا نگاهت کند. اما مشکلش این است که سخت می‌شود با او حرف‌های جدی زد. خیلی گوش شنیدن این حرف‌ها را ندارد. برای همین است که بعضی اوقات با او حرف‌های جدی می‌زنم و بیشتر اوقات با هم سرگرم می‌شویم و خوش می‌گذرانیم.

جالب تر از همه این‌ها #توئیتر است. تا به حال با او حرف نزدم. دوستش دارم ولی نشده است که با هم حرف بزنیم. او خیلی خوب است و کوتاه و بی دردسر حرفش را می‌زند و می‌رود. باید بیشتر به او سر بزنم و این سکوت را بشکنم.

همه شان را دوست دارم.