دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

You'll Never Walk Alone

فکر می‌کنی کدام یک از ما زودتر می‌میرد؟ من، تو، شهاب یا کس دیگری؟ فرض کنیم من زودتر بمیرم، کدامتان زودتر فراموش می‌کنید و همه چی به حالت عادی بر می‌گردد؟ اصلا مگر می‌شود که فراموش کرد؟ مگر ما این سال‌ها و روزها و ساعت‌ها و لحظه‌ها را تا اینجا فراموش کرده‌ایم که بعد از مرگ چیزی فراموش شود؟ به جان خودت که می‌دانی چقدر برایم عزیز است حاضرم از عمرم به شما بدهم و من کسی نباشم که داغ بر جانش می‌ماند. این میزان از خودخواهی را از من بپذیر و قول می‌دهم تا آن موقع هیچ وقت خودخواه نباشم. اصلا یک کار بهتر می‌توانیم بکنیم که به نفع جمع باشد. اگر به 70 سالگی رسیدیم یک خودکشی سه نفره در آن سال می‌کنیم. شهاب 4 ماه پیش 25 ساله شد، تو امروز و من دو ماه دیگر. یعنی سال 1441 هفتاد ساله می‌شویم. ولی بیا تا آن موقع با هم قدم بزنیم. با هم بخندیم. با هم گریه کنیم. با هم بمیریم.

من این قول را می‌دهم که

You'll Never Walk Alone

مبارک باشی برادر