دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

چرا وبلاگ، چرا دو بینی؟

چرا وبلاگ، چرا دو بینی؟

نوشتن به عنوان یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های من این روز‌ها‌ به اوج خود رسیده است. ذهنی درگیر و پر از ایده برای نوشتن، برای فردی که نوشتن را دوست دارد و همچنین دغدغه اوست هم خوشایند است و هم از زاویه دیگر آزار دهنده. خوشایند از این جهت که به خود امیدوار می‌شوی که ذوق و اندیشه‌ات هنوز خشک نشده و آزار دهنده به این علت که هم قلمت قوت لازم را ندارد و هم ترس از این موضوع که در صورت نوشتن نتوانی حق مطلب را به خوبی ادا کنی.

اما این چیز‌ها‌ نمی‌تواند من را منفعل کند. تمام تلاش خود را برای نوشتن و خوب نوشتن به کار می‌بندم. نبود بستر مناسب و دانش ناقص هم از جمله عواملی است که من را از نوشتن دور می‌کند. برای همین به سراغ وبلاگ آمدم تا از فضای سطحی و کم عمق شبکه‌ها‌ی اجتماعی که قلم را تنبل و ذهن را کم عمق می‌کند فاصله بگیرم و بهانه‌ای شود برای خواندن بیشتر و احتمالا جبران ضعف در زمینه دانش.

فضای وبلاگ به شدت برای نوشتن آماده است، هرچند که به اندازه شبکه‌ها‌ی اجتماعی دیده نمی‌شود و بازخورد خوبی از آن نمی‌شود دریافت کرد. اما از این جهت خوب است که برای خودت می‌نویسی و دیگر منتظر تایید دیگران نیستی و تلاش می‌کنی آن گونه که خود می‌پسندی دست به قلم شوی نه آن گونه دیگران به تو جهت می‌دهند.

از طرف دیگر فضای وبلاگ نویسی برای من تجربه ای جدید است و این خود عامل محرک و انگیزشی محسوب می‌شود. برای انتخاب عنوان وبلاگ روز‌ها‌ فکر کردم و به «دو بینی» رسیدم. دو بینی برای من پدیده‌ای است که از زمانی که یادم می‌آید همراهم بوده است. در دوران کودکی بر اثر یک حادثه از ناحیه چشم چپ آسیب دیدم و بعد از چند بار عمل کردن به وضعیتی رسید که در این چند سال با آن روبرو هستم. من همه چیز را در جهان دو تا می‌بینم. به تعبیر پزشکی آن دو بینی دارم. چشم راست پر رنگ و با کیفیت و چشم چپ کم رنگ و بی کیفیت.

همه چیز در دنیا برای من هم کم رنگ است و هم پر رنگ. همه چیز هم کیفیت دارد و هم ندارد. شاید تصورش برای شما که همیشه به صورت عادی دیده‌اید سخت باشد اما من سال‌ها‌ است که این گونه می‌بینم. شاید هم نوشته‌ها‌یم این گونه شود. شاید از دو ( یا چند) جنبه به مسایل نگاه کردم. شاید نوشته‌ها‌یم کیفیت خوبی داشته باشد شاید هم نه.

به تعبیری دنیا و پدیده‌ها‌ی آن هم این گونه است. جنبه‌ها‌ی خوب و بدش در کنار هم هستند. آدم‌ها‌ی خوب و بد. اتفاق‌ها‌ی خوب و بد. ما هم تلاش می‌کنیم که پر رنگ‌ها‌ را خوب ببینیم و از کنار کم اهمیت‌ها‌ بگذریم. طبعا نوشته‌ها‌ی این وبلاگ با دنیای من تناسباتی دارد. در «دو بینی» تلاش می‌کنم بخشی از دنیای خودم را در قالب نوشته‌هایی نشان دهم. نمی‌دانم چه مدت قرار است عمر کند. نمی‌دانم چه مدت حوصله نوشتن را دارم یا مشغله‌ها‌ی گوناگون مجال نوشتن را می‌دهد. فقط این را می‌دانم که می‌خواهم بنویسم و این است که «دو بینی» را متولد کرده است و بودنش را به خودم تبریک می‌گویم. 

ادامه مطلب ...