دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

دو بینی

بهانه ای برای نوشتن

درمان

این مشکل را آدم‌هایی که توی سیاست هستند دارند. به هر گونه‌ای توی سیاست بودن شامل این آفت می‌شود. حال یا فعال سیاسی هستند یا فعال رسانه‌ای یا مثل من دانشجوی سیاست‌اند و اندکی هم کار رسانه‌ای می‌کنند. مشکل کجاست؟ نیاز به گفتن دارد؟ آدم‌هایی که در این فضای متشنج زندگی می‌کنند، آدم هایی که در جنجال و چالش و بهم ریختگی به سر می‌برند، آدم‌هایی که نگاه‌شان به تمام دنیا سیاسی است زندگی راحتی دارند؟ مشکل هم همین جا است.

نمی‌خواهم ناله کنم و قطعا این انتخاب خودم است و همچنان هم بر مسیری که آمده‌ام اعتقاد دارم و مشکلی با آن ندارم. مشکل در زندگی روزمره است. این بهم ریختگی یک بهم ریختگی ذهنی ایجاد می‌کند که درمانش دو چیز بیشتر نیست. داشتن پول و عشق. اگر اوضاع مالی خوب باشد می‌توان با کارهای دیگر ذهن را خالی کرد و بهتر گذراند. تفریح، سفر، خرید و ... . عشق هم می‌تواند انگیزه‌ای باشد برای ادامه دادن، محل امنی باشد برای خستگی‌ها، امیدی باشد برای آینده، حال خوبی باشد مقابل تمام حال‌های بدی که صبح تا شب جلوی چشم رژه می‌روند. اما امان از وقتی که هیچ کدام نباشد. فلج شدن شاید واژه مناسبی باشد برای توصیف این وضعیت.

27 آبان 96 ساعت 22:38

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد